معنی از ابعاد هندسی
فرهنگ عمید
بُعد
* ابعاد هندسی (ثلاثه، سهگانه): (ریاضی) طول (درازا)، عرض (پهنا)، و عمق (ژرفا)،
دور کردن، تبعید کردن،
حل جدول
درازا
لغت نامه دهخدا
ابعاد. [اَ] (ع اِ) ج ِ بُعد. دوریها.
- ابعاد ثلاثه، سه دوری. دوریهای سه گانه ٔ جسم و آن درازا (طول) و پهنا (عرض) و ژرفا یا ستبرا (عمق، ثِخَن) باشد.
ابعاد. [اِ] (ع مص) دور کردن. دور گردانیدن. || راندن. || دور رفتن.
هندسی
هندسی. [هَِ دِ] (ص نسبی) منسوب به هندسه. مربوط به علم هندسه:
فکند از هیأت نُه حرف افلاک
رقوم هندسی بر تخته ٔ خاک.
نظامی.
از طبیعی و هندسی و نجوم
همه در دست او چو مهره ٔ موم.
نظامی.
|| دارای شکل هندسی. بروفق علم هندسه.بر اساس علمی:
برانوش را گفت گر هندسی
پلی سازی آن جایگه چون رسی.
فردوسی.
یکی از ریاضی برافراخت یال
یکی هندسی برگشاد از خیال.
نظامی.
|| داننده ٔ علم هندسه. عالم هندسه:
هست طبیب بزرگ و هست منجم
فلسفی و هندسی و صاحب سؤدد.
منوچهری.
- تیر هندسی، عطارد، بدان جهت که دبیر فلک است:
ز اوصاف تو تیر هندسی را
یار طرف اللسان ببینم.
خاقانی.
ز اشکال تیغ او قلم تیر هندسی
بر سطح ماه خطِّ معما برافکند.
خاقانی.
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ بعد؛ دوری ها.، ~ هندسی طول، عرض و ارتفاع.
(مص م.) دور کردن، راندن، (مص ل.) دور رفتن. [خوانش: (اِ) [ع.]]
عربی به فارسی
تبعید , اخراج
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به انگلیسی
Dimensions, Measurement, Proportions
فرهنگ فارسی آزاد
اِبْعاد، دور شدن، دور کردن،
معادل ابجد
215